یکصد و هفدهمین کرسی ترویجی دانشگاه فرهنگیان به میزبانی استان مرکزی برگزار شد
به گزارش روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان استان مرکزی، یکصد و هفدهمین کرسی ترویجی دانشگاه فرهنگیان کرسی علمی ترویجی با موضوع تبیین مبانی علوم انسانی اسلامی و نقد مبانی علوم انسانی در تاریخ9/8/1400 به صورت حضوری و مجازی در سالن کنفرانس پردیس شهید باهنر برگزار شد.
ارائه دهنده کرسی، محمدجواد اکبری مطلق در این نشست تخصصی، با اظهار عمیق و وسیع بودن موضوع علوم انسانی اسلامی در ابتدا با بیان مفاهیم کاربردی موضوع مثل علم، علم اسلامی، علم انسانی ، مبنا در علوم اسلامی و .. به تبیین موضوع پرداخت
در ادامه تاریخچه علوم انسانی را با نگاه به قوت علوم تجربی در قرن 18 میلادی و نگاههای تجربه گرایانی چون جان لاک ، جرج بارکلی و هیوم تلاش کسانی همچون دکارت و اسپینوزا و ... را مثمر ثمر ندانست
پس از آن با نگاه به تاریخچه علوم انسانی اسلامی از نگاه اسماعیل فاروقی، محمد نقیب العطاس گرفته تا سید جمال و اقبال لاهوری و سید احمد خان هندی را ذکر نمود و با تاکید بر اینکه متفکرین جدید جهان اسلام اشنایی بیشتری با غرب دارند و اطلاع بیشتری از علوم جدید دارند در نهایت نظرات متفکران شیعه همچون علامه طباطبائی، مصباح یزدی، صدر، خسروباقری و ... را برشمرد تمامی این متفکران را در تقسیم بندی غرب گرا، غرب ستیز و غرب گزین تقسیم کرد و با بیان 11معنا از علوم انسانی اسلامی مقاله را محدود در حوزه علوم انسانی اسلامی به معنای علوم مستند به مبانی اسلامی ارائه نمود.
در ادامه بحث وی امکان اسلامی سازی علوم را در بعد توصیه ای علوم دانست و بعد توصیفی علوم را صرفا علم بدون پسوند اسلامی و غیر اسلامی ذکر کرد. علت ضرورت بحث را نیز تفاوت مبنای اسلام و علوم انسانی دانست . چرا که علوم انسانی در مبنای انسان شناسی مبتنی بر انسان محوری هستند در مبنای هستی شناسی، بریده از مبدا و معاد و در مبنای ارزش شناسی به لذت و سود اکتفا می کنند علاوه بر اینکه روش علوم انسانی فعلی صرفا تجربی است که به نوعی خود متناقض است در حالی که علوم اسلامی با مبنای معرفت شناختی امکان شناخت امور نامحسوس را قبول نموده و راه شناختش را غیر تجربی می داند در مبنای هستی شناختی قائل به بداهت اصالت وجود بوده و علیت را بین موجودات حاکم و ملا نیاز به علت را امکان معرفی می کند. در مبنای کلامی با اعتقاد به خالق مطلق برای هدایت بشر وجود نبی و امام را لازم می داند و در مبنای انسان شناختی، انسان را مرکب از روح و بدن دانسته اصالت رابه روح می دهد و دنیا را مقدمه قیامت لحاظ می کند. در مبنای ارزش شناختی هم ارزش ها را واقع و نه تابع قرارداد و سلیقه می داند و در نهایت در مبنای دین شناختی دنبال سعادت و کمال انسان بوده و ابزارهای لازم برای معرفت دینی مثل وحی، الهام، تحدیث و شهود و... را موجود در فهم معرفت دینی معرفی می کند.
نتیجه نهایی بحث این بود که اولا علوم انسانی اسلامی امکان دارد . ثانیا در خارج واقع شده است چرا که در قرون 3 و4 هجری دانشمندان بزرگی در جهان اسلام مبتنی بر مبانی اسلامی به تبیین و ترویج علوم پرداخته اند و راهکار اسلامی سازی امروز هم فهم درست علوم انسانی و رها شدن اساتید از الزامات اداری دست و پا گیر مثل مقاله نوشتن و کتب نوشتن صرف بدون در نظر گرفتن کاربرد ان است چرا که مقالات isi فایده چندانی برای کشور نداشته و بسیاری از کتب بدون جامعه هدف نوشته می شود
ناقدین جلسه:
در وهله اول حسین نقوی استادیار موسسه اموزشی و پژوهشی امام خمینی
ضمن مثبت خواندن این نوع نگاه به علوم انسانی اسلامی موضع گیری جدی برای بیان نظریات اسلامی را مطرح کرد و در ادامه نظرات استاد جوادی املی را قابل تامل دانست که هر نوع علمی اسلامی است چه تکوینی و چه تشریعی بنابراین باید به این نوع نگاه هم جدی پرداخت در ثانی اینکه عده ای از علما را غرب گزین دانستید مفهوم نبود ایا مراد استفاده از نظرات غربی ها ست یا ساختار غربی، محتوای اسلامی. در وهله سوم اینکه باید اسیب های علوم انسانی توضیح بیشتری داده شود و با ذکر مبانی تلاش شود از مبنا، اصل استخراج شده و بر اساس اصول راهکار تعلیم و تربیتی ارائه گردد تا برسیم به اینکه چگونه نظریه پردازی کنیم
در مرحله دوم علیرضا حیدری سده استادیار دانشگاه فرهنگیان
ضمن برشمردن محاسن مقاله، با تحلیل درون متنی نظر تمامی انبیا را انسان سازی دانست و با نگاه درون دینی، تقسیم علم به علم دینی و غیر دینی را نادرست شمرد. بلکه تاکید داشت هر علمی که نافع باشد برای جامعه علم دینی است .
در ادامه مبتنی بر نظریه اول استدلال شد که بنابراین علم سکولار هم اصلا نداریم
دروهله سوم جامعیت و جاودانگی اسلام را به خاطر عجین بودن با فطرت بشر دانست و همه فطرت ها را اسلامی بیان کرد
نتیجه نهایی وی این بود که تقسیم علم به اسلامی و غیر اسلامی صرف اصطلاح است وگرنه نبی می فرماید علم بیاموز ولو در چین.
دو سوال جداگانه مطرح شد که اولا چرا به نظر استاد مصباح فقط پرداخته شده و دیگران گذرا رد شده اید ثانیا چرابعد توصیه ای برای علم درست کردید که بعد دنبال اسلامی وغیر اسلامی باشد.
جواب ارائه دهنده:
اشکالات اساتید جهت هر چه بهتر شدن مقاله قابل پذیرش بوده ولکن از دیدگاه نویسند می توان گفت:
مقاله دنبال اسلامی سازی علوم بر اساس مبانی اسلامی بوده بنابراین نگاه به نظر علامه جوادی نداشته است .
غرب گزین بودن به خاطر مقسم قضیه است چرا که علوم انسانی از غرب امده است و الان دنبال اسلامی سازی ان هستیم پس در اسلامی کردن ممکن است از غرب اتخاذ کنیم و ممکن است طرد غرب داشته باشیم و ممکن است کاملا بپذیریم.
نپرداختن به مبانی علوم انسانی اسلامی با هدف ارائه راهکار برای تربیت و تعلیم اسلامی هم از تخصص نویسنده خارج بوده و باید فلسفه تعلیم و تربیت بدان بپردازد.
پرداختن به نظرات علامه مصباح به خاطر عنوان مقاله است که بنام مبانی علوم انسانی اسلامی است و چون ایشان با این مبنا حرکت کرده بیشتر نظراتشان مورد توجه قرار گرفته است.
ذکر توصیه ای بودن علوم هم به خاطر این است که بالاخره در علوم انسانی هر توصیفی به دنبال خودش توصیه ای هم دارد؛ حال اگر توصیه مبتنی بر اسلام و قران وروایات باشد می شود علم اسلامی.